«هشت قدم مانده به در
شانزده قدم رو به دیوار
کدام گنجنامه از این رنج خبر خواهد داد؟
ای خاک
کاش میتوانستم نبض تو را بگیرم*
این شعر روایتگر جغرافیای خاوران است، که دریافت آن تنها با قدمها ممکن میشود. آنجا که سنگها و نامها ممنوعند، آنجا که بوتهها و درختچه ها ریشهکن میشوند، قلوهسنگها و میوههای خشکیدهی کاج که دستی آنها را برهم نهاده تا نشانهای بسازد، لگد میخورند تا پراکنده شوند. آنجا که هیچ نشانهای ماندگار نمیماند، این قدمهای انسان است که جغرافیا میسازد، قدمهای اوست که تداومِ حافظه میسازد تا حقیقت ماندگار شود.» … از متن: بازخوانی دههی شصت
* مجید نفیسی